با سلام   من پس از مدتها میخواهم برایتان از خود و ان چیزهایی که در گوشه کنار زندگیم هست برای شما بنویسم .

 

انسانیت و همدردی

نیست تردید زمستان گذرد
وز پی اش پیک بهار

با هزاران گل سرخ
بی گمان می آید

من گریه میکنم  اما همه امکاناتم را دارم اما ای انسان پاک باخته تو گریه هایت را یعنی اخرین داشته هایت را در برابر انسانهای دیگر میریزی.... شاید این عکس برنده جایزه بهترین عکاسی از مصیبت خیزابهای اسیای جنوبی شود اما برای تو ای انسان بی پناه چیزی میرسد؟

شجاع باش و شاد

زندگی به افراد شجاع تعلق دارد.
بزدلان زندگی گیاهی دارند
آدمهای ترسو آن قدر این پا و آن پا می کنند که
زمان برای زیستن از دست می رود
آدمهای ترسو به زندگی قکر میکنند اما
از زندگی کردن عاجزند
آنها به عشق فکر می کنند اما
از عشق ورزیدن عاجزند
دنیا پر از آدمهای ترسو ست.


 خوب حالا چند تا جوک براتون مینویسم اما پیشاپیش از هم میهنان اذریم پوزش میخوام .
   ترکه می افته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. ترکه هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم!!!

تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، ترکه تماشا می‌کرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن، ترکه شاکی میشه، میگه: ‌حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش!!!
                  
ترکه تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!!!

ترکه داشته رادیو پیام گوش میداده،‌ گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است...‌ترکه میگه:‌ باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی قسم میخوری؟!!!